- نقاب برداشتن (غُ گِ رِ تَ)
نقاب برافکندن. نمایان شدن. روی نمودن:
نقاب شرم چو لاله ز روی بردارند
چو ماه و مهرسر و روی در نقاب کنند.
مسعودسعد
نقاب شرم چو لاله ز روی بردارند
چو ماه و مهرسر و روی در نقاب کنند.
مسعودسعد
معنی نقاب برداشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(طَی ی / طِی ی / طَ / طِکَ دَ)
لغت نامه دهخدا
نام ستردن:
گران جان را نباشد هیچ نسبت با سبکروحان
نگین را میشود قالب تهی گر نام بردارند.
بیدل (از آنندراج).
- نام از جهان برداشتن و نام از جهان ستردن، کنایه از محو و ناپدید کردن. (بهار عجم) (آنندراج). معدوم کردن:
به شمشیر از جهان برداشت نام خسروان یکسر
نماند از بیم آن شمشیر ملک آرای گیتی بان.
فرخی (از آنندراج)
گران جان را نباشد هیچ نسبت با سبکروحان
نگین را میشود قالب تهی گر نام بردارند.
بیدل (از آنندراج).
- نام از جهان برداشتن و نام از جهان ستردن، کنایه از محو و ناپدید کردن. (بهار عجم) (آنندراج). معدوم کردن:
به شمشیر از جهان برداشت نام خسروان یکسر
نماند از بیم آن شمشیر ملک آرای گیتی بان.
فرخی (از آنندراج)
(نِ وِ تَ)
لغت نامه دهخدا
حساب گرفتن. عبرت گرفتن. حساب بردن. رجوع به حساب گرفتن و حساب بردن شود:
ز چهرۀ توبهشت آب و تاب بردارد
ز قامت تو قیامت حساب بردارد.
صائب اصفهانی (از ارمغان آصفی)
ز چهرۀ توبهشت آب و تاب بردارد
ز قامت تو قیامت حساب بردارد.
صائب اصفهانی (از ارمغان آصفی)
پاک کردن اسممحو کردن نام: گران جان را نباشد هیچ نسبت با سبک روحان نگین را میشود قالب تهی گرنام بردارند
